از جفای روزگاران داد می باید کشید
نعره می باید زدو فریاد می باید کشید
پیشترها ناز می کردند دختر ها ولی
این اواخر منت داماد می باید کشید
کرده شیرین شوهرو فرهاد فکر خودکشی است
تیشه را از دست این فرهاد می باید کشید
بر عراق وملک افغان بضل وبخشش حال داد
نقشه بهر زنگباروچاد می باید کشید
بیدلانه عاشقان درحیرت آباد عدم
چند بستی نشئه ایجاد می باید کشید
درسمینارها بردارید از ته دیگ دست
بعد از اتمام غذا سالاد می باید کشید
وقت تعطیلات در ایران به شدت اندک است
عید را تا اول خرداد می باید کشید
این همه از دست حوزه می کشیدیم بس نبود
حال از بنیادو از ارشاد می باید کشید
بچه فامیل دیشب فرش ما را خیس کرد
پوشک از پاهای آن نوزاد می باید کشید
درس خواندن در پیام زور از بس کشککیست
منت از دانشگه آزاد می باید کشید
پنج ما را داد ده استاد ودرسم پاس شد
دستمال این چنین استاد می باید کشید